انتشار رنجنامه سيد احمد خميني در همين راستا و با هدف دفاع از ولايت فقيه صورت پذيرفت. فضاي تاريخي انتشار، محتوا و مخاطب اين رنجنامه، آن را به يكي از مهمترين اسناد تاريخي تاريخ انقلاب اسلامي مبدل ساخت. از اين رو بازخواني اجمالي اين رنجنامه در شرايطي كه مردم با بصيرت ايران اسلامي فتنه 1388 را پشت سر گذاشتهاند، نكات قابل توجهي را براي اهل بصيرت نمايان مي سازد. گو اينكه 15 سال بعد از رحلت سيد احمد خميني، رنجهاي او پابرجا بود و اين زخمهاي ناسور، مجددا سرباز كرده بود. فتنه 1388 جورچيني(پازلي) از همان رنجهاي مجتمع سيد احمد بود.
منشاء ظاهري نگارش و انتشار رنجنامه از آنجا آغاز گرديد كه گروهك «مهدي هاشمي معدوم- بيت آقاي منتظري» عامل اصلي بركناري آقاي منتظري از قائم مقامي رهبري را سيد احمد خميني معرفي مي كردند. او نيز در نامهاي مفصل خطاب به آقاي منتظري كه به صورت عمومي هم منتشر شد، ضمن رد اين اتهام ناجوانمردانه، برخي رفتارهاي سوء گروهك مذكور و برخوردهاي نامهربانانه آقاي منتظري با حضرت امام(ره) را تشريح كرد. مقدمه اين رنجنامه برخلاف نامههاي عتاب آميز آقاي منتظري به حضرت امام(ره)، با متانت و احترام به آقاي منتظري آغاز مي شود.
«حضرت آيت الله! نوشته اي كه در پيش روي داريد اشاره اي است به علل و عوامل و ريشه هاي مسائلي كه عدم توجه به آنها و نصايح مكرر حضرت امام، موجب واقعه تلخ قائم مقام رهبري گرديد. گرچه نگارش اين نامه براي كسي كه عمري به جنابعالي عشق ورزيده است، بسيار سخت و باورنكردني است؛ ولي فقط براي اداي دين خود به امام ـ كه مظلوم است ـ و همچنين براي خدمت به مردم كه مشتاقانه طالب حقيقت اند، به چنين نوشته اي دست زده ام.» سيد احمد آقا، در مقدمه همين رنجنامه يادآوري مي كند كه اين نامه را با «شتاب»، بدون«فصل بندي و تنظيم و تبويب» نوشته است و از اين رو ممكن است مطالب تكراري هم داشته باشد. سپس از ديگران دعوت مي كند، به تحليل قضاياي مورد اشاره در اين نامه بپردازند:
«اين نوشته مواد خام اين قضيه تلخ است و تحليل در آن كمتر به چشم مي خورد. اميدوارم نويسندگان و تحليلگران در جاي خود به آن بپردازند.»
بعد هم با اينكه پيش بيني مي كند فضاسازي ناجوانمردانه گروهك مهدي هاشمي معدوم بازهم ادامه يابد، تصريح مي كند كه:
«ملاك نوشته من رضايت حق است و روشن شدن حقيقت و قدر مسلم اين است كه پس از اين نوشته حرف و حديثها و تهمت ها از طرف همان طيفي كه در اين نامه از آن سخن رفته است آسوده ام نگذارند ولي چه باك، هر چه در باره من بگويند پذيرايم ولي ناسزا، مطالب اين نامه را تغيير نخواهد داد. از آنجا كه در متن وقايع انقلاب، خصوصاً در جزء جزء ماجراي حضرتعالي و برخورد گرم و صميمانه حضرت امام با شما و تلاش معظم له براي نجاتتان از چنگال توطئه گران و نفوذيها بودم، فكر كردم اگر حقايق را بازگو نكنم به اسلام و انقلاب و امام و مردم خيانت كرده ام. چه بسا نسل معاصر و آيندگان براساس ناآگاهي تصور كنند كه جنابعالي را يك شبه و بدون مقدمه كنار گذاشته اند در حاليكه به هيچ وجه اين گونه نبوده است. ذكر اين نكته در بيان تلخي حادثه كافي است كه حضرت امام - روحي فداه - پس از كنار گذاشتن شما ظرف چند ساعت چندين بار گريستند و بارها فرمودند كه لحظه اي از آقاي منتظري غافل نيستم ولي چه كنم كه مصلحت نظام ايجاب مي كرد كه ايشان كنار بروند.»
پيش بيني سيد احمد خميني در خصوص تداوم فضاسازي جدي گروهك مهدي هاشمي عليه خود، به واقعيت پيوست. آشكارترين نمونه آن انتشار شبنامهاي موسوم به «واقعيتها و قضاوتها» بود.
در ادامه با اشاره اجمالي به برخي از محورهاي اصلي رنجنامه برخي نكات قابل توجه آن را مورد بررسي قرار مي دهيم:
1.جريان توطئه گر مهدي هاشمي، منتظري را وادار به اتخاذ مواضعي كرد كه خواست دشمنان انقلاب و اسلام بود.
2.در سال 58 سيد احمد خميني پيشنهاد قائم مقامي آقاي منتظري را به خيال اين كه رضاي خداي در آن است عنوان نمود.
گرچه سيد احمد خميني، به اين نكته اشاره مي كند، اما بحث درباره رهبري انقلاب پس از حضرت امام(ره) حتي پيش از انقلاب نيز در ميان حلقه نزديكان امام مطرح بوده است. از جمله در تابستان سال 1357 و اندكي پيش از مفقود شدن امام موسي صدر، در جلسهاي كه شهيد بهشتي و اندك افرادي از فعالان سياسي به منظور بررسي آينده قيام ملت ايران تشكيل داده بودند، امام موسي صدر از شهيد آيت الله بهشتي كه اشراف بيشتري نسبت به تحولات داخل كشور داشت مي پرسد: «اگر به هر دليل حضرت امام از دنيا رفتند، براي پس از ايشان چه اقدامي خواهيد كرد؟» نگارنده پاسخ شهيد بهشتي را از قول يكي از حاضران آن جلسه بيان مي كند؛ ايشان تصريح كرد: «آقاي منتظري را داريم»
امام موسي صدر، آقاي منتظري را فقط «درس خوان خوبي» ارزيابي و يادآوري مي كند: «آقاي منتظري درايت و شجاعت لازم را براي رهبري ندارد.» امام موسي صدر در اين حال، فرد ديگري را به عنوان جايگزين حضرت امام(ره) پيشنهاد مي كند. نكته قابل توجه آنكه پس از مفقود شدن امام موسي صدر، به دليل رايزنيهاي گسترده معمر قذافي حاكم ليبي با گروهك مهدي هاشمي، حتي نزديكان امام موسي صدر نتوانستند به نحو شايستهاي موضوع نجات وي را از رژيم قذافي پيگيري كنند.
از همين زاويه نگارنده درصدد است تا يك معادله سه وجهي بين «قذافي-گروهك مهدي هاشمي-مفقود شدن امام موسي صدر» را مطرح كند و اميدوار است تا با سقوط رژيم قذافي و آزادي امام موسي صدر، سه وجه اين معادله روشن شود.
ابعاد اين معادله زماني براي ما روشنتر ميشود كه يادآوري كنيم بر اساس اعترافات مهدي هاشمي معدوم كه از جمله در كتاب خاطرات آقاي ري شهري هم مندرج شده است، قذافي از گروهك مهدي هاشمي حمايت مي كرد و حتي به مهدي هاشمي وعده داده بود در صورت سقوط رهبري حضرت امام(ره)، رژيم جديد و مهدي هاشمي را به رسميت بشناسد.
در اين شرايط، تحليل سيد احمد خميني(ره) مبني بر اينكه «توطئه مهدي هاشمي، واداشتن منتظري به تقابل با حضرت امام» و در نتيجه تضعيف حضرت امام(ره) از طريق قائم مقام امام بود، دقيقا درست است.]
3.سيد احمد خميني (ره) در رنجنامه با اشاره به مستندات مكتوب يادآوري ميكند كه حضرت امام(ره) از سال 62 هشدار داده بودند؛ «تبهكاران و جنايت پيشگان و اشخاص منحرف نفوذي، به بيوت مراجع و علما چشم طمع دوختهاند.»
4. امام(ره) حتي پيش از دستگيري مهدي هاشمي تلاش مي فرمودند كه آقاي منتظري را از دام وي نجات دهند ولي آقاي منتظري با دفاع از مهدي هاشمي و حتي تهديد حضرت امام(ره) مسير ديگري را پيمود.
5.گروهك مهدي هاشمي در انتقال مواد منفجره به عربستان و حوادثي كه منجر به كشتار حجاج گرديد، متهم است. ذكر اين نكته شايد قابل توجه باشد كه همزمان با اين اقدام گروهك مهدي هاشمي، عوامل اجرائي اين حوادث، اطرافيان مهدي كروبي بودند. يكي از نمايندگان اسبق و عضو كميسيون مجلس شوراي اسلامي كه در همان سال در حج حضور داشت، جزئيات برگزاري جلساتي با محوريت محسن ميردامادي، براي ايجاد بلوا و آشوب در مراسم برائت از مشركين را براي نگارنده تشريح كرد. ميردامادي كه نزديك به گروهك بهزاد نبوي(سازمان منافقين انقلاب) و از مريدان موسوي خوئينيها بود و بعدها به دبير كلي حزب مشاركت دست يافت، در اين واقعه موجبات شهادت 400 نفر از حجاج بيت الله الحرام را فراهم ساخت و با بهرهگيري از سادگي مهدي كروبي، با وراونه ساختن الگوي حج ابراهيمي، زمينه بروز ايرانهراسي را ميان كشورهاي عرب فراهم ساخت. در اين ماجرا نيز «طمع ورزي» تبهكاران و گروهكهاي همسو به بيوت علما به خوبي مشاهده مي شود.
6.سيد احمد خميني وفق سند شماره 11/1 از صفحه 20 اسناد پرونده سيد مهدي هاشمي اشاره مي كند كه «وي در زمان شاه ساواكي بود.»
از اين رو، يك سر گروهك سيد مهدي هاشمي به ساواك و از طريق آنها به شبكههاي جاسوسي فرامرزي از جمله سيا و موساد وابسته بود. چه بسا اين پيوند، هنوز هم برقرار باشد و بازماندگان گروهك «سيد مهدي هاشمي- بيت منتظري» با چتر مديريتي شبكههاي جاسوسي، خيال واهي ايجاد فرسايش در نظام را در ذهن خود بپرورانند.[2] يادآوري مي كنم كه پيوندهاي گروهك سيد مهدي هاشمي با شبكههاي جاسوسي فرامرزي، به اين دو مورد كفايت نميكند و در فرصتي آتي - انشاء الله- بيشتر در اين خصوص سخن خواهيم گفت.
7.سيد احمد خميني(ره) وفق اسناد متعدد تصريح مي كند كه گروهك «سيد مهدي هاشمي-بيت منتظري»، جنايتهائي چون «قتل»، «اختلاف افكني بين سپاه و كميته»، «اختفاء اسلحه، مهمات و مواد منفجره»، «جعل و نشر شب نامه و بيانيه عليه نظام»، «جعل اسناد دولتي و نگهداري اسناد طبقه بندي شده» و... مرتكب شدهاند.
فتنه سال 1388 نشان داد كه باقي ماندگان گروهك سيد مهدي هاشمي، تبهكاران زنجيرهاي شيراز و ديگر گروهكهاي همسو، همچنان در مسير تكرار اقدامات مشابه حركت مي كردند. كشف چندين انبار مهمات، انتشار صدها مورد بيانيه، شب نامه و... ايجاد اختلاف و نفاق بين قواي مختلف كشور و... در فتنه سال گذشته به طور جدي پيگيري مي شد.با درود به روان پاك يادگار حضرت امام(قدس)، سيد احمد خميني(ره) و بازخواني اجمالي رنجنامه آن بزرگوار مي بينيم، هنوز صورت مساله ناگواري كه پيش چشم وي بود، باقي است. تكاپوي گروهكهاي همسو براي تضعيف ولايت فقيه ادامه دارد. هر چند هوشياري و بصيرت ملت ايران موجب گرديد غبار فتنه بنشيند و صفوف دوست از دشمن تا حدود زيادي روشن گردد اما با غفلت خواص، رنجهائي كه سيد احمد خميني با آنها مواجه بود، همچنان ممكن است تكرار شود.
[1] - بين قذافي و گروهك مهدي هاشمي از مجراي ديگري هم مي توان ارتباطات ناپيدا را شناسائي كرد. براي اينكه اين بحث مطول نشود شما را به بازخواني تبارشناسي دستغيب در دو شماره گذشته 9 دي به خصوص ارتباط شبكه زيتون، مهرداد عاليخاني، و تبهكاران زنجيره اي شيراز ارجاع مي دهم و تبيين بيشتر موضوع را به فرصتي ديگر واگذار مي كنم.
[2] - در دو شماره گذشته 9 دي و گزارش «تبارشناسي دستغيب» به پيوندهاي«گروهك مهدي هاشمي» و «تبهكاران زنجيرهاي شيراز» با موساد از طريق مصطفي كاظمي(موسوي) و صادق مهدي(عاليخاني) با شبكه زيتون و موساد به تفصيل سخن گفتم.
نظرات شما عزیزان: